ای کاش نفسم بودی حتی نفس آخر
ای کاش که عشقت بود تنها هوسی درسر
ایکاش که قلب تو از جنس دلم می شد
یا ذره ای از عشقت در قلب من کم می شد
اگه یه روز بقض گلوت و فشرد بهت قول نمی دم که می خندونمت ولی می تونم با هات گریه کنم
اگه یه روز نخواستی بمونی حتما خبرم کن قول می دم ازت نخوام بمونی ولی ازت می خوام زود برگردی
در آغوشم بگیر و بگذار گرمی دستت را حس کنم
مرا ببوس تا با هر بوسه ات جانی دوباره بگیرم
نگا هم کن و التما سم را در چشمانم بخوان
بخوان که بودنت را فریاد می ز نند
بخوان که بدون تو می میرند
بخوان که جز تو کسی را ندارند
بخوان که چقدر دو ستت دارند