در زمان هخامنشیان و در دوره خشایارشاه هر سال، سیزدهم ماه اول را جشن می گرفتند. خشایار شاه در زمان خود می خواست به یونان حمله ببرد و یونان را نیز به تصرف ایرانیان درآورد. اما همسر وی، وشتی، خواست که مانع این کار بشود. او می گفت که ما ایالات بیشماری را به اطاعت از ایرانیان در آورده ایم. خوب نیست که باز هم به تصرف بپردازیم. اما شاه نپذیرفت و این دعوا تا حدی بالا گرفت که وشتی از میان می رود. پس شاه باید زنی دیگر برای خود انتخاب کند. در آن زمان یکی از کسانی که در دستگاه شاه کار می کرد، موردخای نام داشت. وی یک یهودی بود و طبق قوانین، تنها آریایی ها باید در دستگاه حکومت کار می کردند. پس او یهودی بودنش را پنهان نمود. وی این موقعیت (از میان رفتن همسر شاه) را غنیمت شمرد و با هر ترفندی که بلد بود، برادر زاده ی خود، هاداسا را به همسری شاه درآورد و نام وی را نیز به استر (؛استار: ستاره) تغییر داد. پس بالاخره شاه دوباره همسر یافت. استر هر شب پیش عموی خود می رفت و با او صحبت می کرد. هامان، وزیر لایق ایرانی، از این رابطه با خبر شد و با تحقیق فهمید که موردخای یک یهودی می باشد. پس به خشایارشاه خبر داد. خشایار شاه نیز این خبر را به استر لو داد. پس موردخای ملعون این را فهمید و چاره ای اندیشید. در روز سیزدهم ماه اول سال که جشنی برقرار بود و شاه مست کرده بود، امضای شاه را در اجازه نامه ای توسط مادر شاه گرفت. بر اساس این اجازه نامه، موردخای حق داشت هامان و تمام دوستان و آشنایان وی را بکشد. پس در همان روز هامان و 77000 ایرانی را از بین بردند. این روز را بیشتر یهودیان جهان جشن می گیرند. نام این جشن هامان سوزان می باشد...
موردخای و استر در همدان مقبره ای دارند! و خوب است بدانید که بعد از بیت المقدس، این مقبره، مقدس ترین مکان برای فراماسون
میباشد
ها